هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت‌آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد

چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمع‌ها بِکُشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد

ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد

این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد

در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل ز گلستان شما نیز بگذرد

آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد

ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ‌طبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد

پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

ای دوستان خواهم که به نیکی دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد
 

بسم الله الرحمن الرحیم
من همیشه از بچگی عادت داشتم هر از چندی تاریخ روز و ساعت همان لحظه را در برگه ای در جایی مینویسم و نگه میدارم و در این تاریخ هم یکی از همان ها را پیدا کردم بعد از دوسال و شش ماه و پنج روز :

امروز نهم فروردین سال هزار و چهارصد و یک و ساعت ۲۳:۱۵است
و من مثلا در خانه پدری و خانه خودم هستم ، اما افسوس که لیدا نیست و دوما این قوم یهود مجوز پدر من را در آوردن


============================================

امروز ۱۳ مهر سال هزاروچهارصدو سه است، ساعت ۱۱:۴۲ دقیقه و من بعد از یک هفته زندگی در ماشین با نهایت تحقیر ممکن یک آدم، دوهفته است که در مسافر خانه سرفراز روزگار میگزرانم.

چون در تاریخ ۱۵ مردادماه سال ۱۴۰۱ به خانه خاله آدم و تقریبا ۲۵ روز پیش به تاریخ ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ حمید و زن و بچش به خاطر خانه گیر نیاوردن آمدن خانه خاله که قرار بود حتی بعداز مرگش هم خانه را تا روزی که من زنده ام نفروشند ولی بعد از ۲ سال مارا به خیابان انداخت با چه وضعیتی ، که فکر میکنم تمام نماز شبهاش برای من حساب بشه ، متاسفانه یا خوشبختانه.

خلاصه که از تاریخ بالا دو سال و شش ماه و ۵ روز گذشته


به امید روزهای بهتر و این دفعه جای بهتری داشتن برای یک زندگی که فقط توش تحقیر نشوم و مثلا سربار کسی نباشم ، همین، این تنها چیزیست که من شاید به دست بیاورم ،شاید هم نه. چون این حرامیان حتی نمیگزارند من در این شهر زندگی کنم چه برسه به اینکه راحتم بگزارند و چه برسه به تحقیر نشدن.
بلاخره از دست پخت بدترین پدر و بدترین مادر دنیا که از بخت خوش ما دیوانه هم هست، بیشتر از این توقعی نیست
البته این را هم بگم خاله مثلا برای من کار و جای خواب پیدا کرده و الان هم ۵ روزه میرم کارگاه مبل سازی قسمت رنگ زدن و اتفاقا خیلی جای خوبی و کار میکنم تا ساعت برگشت و هیچ کدام از مشکلات کارهای قبلی را هم ندارم. ولی میدانم که آین هم یک نقشه کثیف دیگر از خانواده جمشیدی است.
راستی ماشین را هم فروختم به پایین ترین قیمت و حسابی سرم کلاه گذاشتن، فقط نفهمیدم چی شد که این طوری ماشین و فروختم.شاید کار دعا و طلسم و جادو باشد.ولی الان دیگه نمیتونم یک ماشین به مدل پایین ترین حدش بخرم که هم کار کنم باهاش و هم سقف سرم باشه.
و مردم حرامزاده هم در حال رقص و پایکوبی هستند مثل زمانی که یک انسان را برای خوشنودی شیاطین قربانی می‌کردند و شیاطین رقص و پایکوبی می‌کردند.فقط این دفعه هم آن بیگناه ترین آدم را برای قربانی انتخاب کردند.
شاید بپرسی چرا خانه خودت نرفتی ،که اونم به خاطر اینکه صغری نه تنها همه چیز را به نام اون تخم نجس زد که حتی ۲۰ روز پیش که زنگ زدم و گفتم بی خانمان شدم و بزار بیام تو همون گوشه اتاق پشتی زندگی کنم،به خاطر این که با قوم خیش نجسش در حال تفریح و لذت باشد ، گفت که حق نداری بیای جلو در و برو هر جهنمی که میری گم شو اینجا نیا. فقط از بخت خوش الان پاییز است و سرما دارد می آید و نمیدانم با زمستان چه کنم.هر چند که مردم کثیف بجنورد نظرشان این است که من باید در سرمای دی ماه امسال و بعد از ۱۵ روز بی آبی و بی غذایی باید به شکل وحشتناکی جان دهم ، به خاطر گناه هایی که برای من برشمردن که هیچ یک را در من ندیدن (چون دروغ است)ولی مطمعن هستند که دلشان میخواهد این گونه یا به شکل های خیلی بدتر حتی، مرگ مرا به رقص و پایکوبی بنشینند.
ولی فقط خدا و فقط خدا می‌داند که من هیچ یک از گناهانی که یا علیرضا برروی پل بابایمان داستانش را برای من می‌نویسد و پخش می‌کند و یا خود مردم که به شکل بازی قشنگ یک کلاغ چهل کلاغ بین خودشان پخش می‌کنند را ، مرتکب نشدم و عاجزانه از خدا مسخواهم که جزای این شکنجه ۱۰ ساله را که در هر ثانیه اش مداومت داشته را به کسانی که مرتکب این جنایت حولناک شدند در مورد من و جنایت هایُ بدتری که خواهند کرد را به تک تک شان بدهد.که اگر درست بود پاداشش را  و اگر دروغ بود جزای این جنایات وحشیانه را برایشان و برای پدران و مادران و روح گذشتگانشان و همچنین فرزندان و نسل‌های آینده شان بفرستد. که البته که من فکر کنم دومیش درست تره چون با اجازه تمام این حرامیان من از زندگی خودم آگاهترم تا شما مردم …….
 

حالا خود دانید

Milad Suny
15:31 1403/12/14
9
0 1

بد بودن تمام مردم یک شهر می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد که به صورت جمعی بر روی رفتار و نگرش‌های آن‌ها تأثیر می‌گذارد. در اینجا به چند عامل مهم اشاره می‌کنم:

1. **محیط اجتماعی و فرهنگی:** اگر یک جامعه تحت تأثیر فرهنگ‌های منفی، تبعیض، یا نابرابری‌های اجتماعی قرار گیرد، ممکن است رفتارهای منفی در آن رواج پیدا کند.

2. **فقر و بیکاری:** شرایط اقتصادی نامناسب می‌تواند منجر به ناامیدی و یأس در افراد شود. وقتی مردم در تأمین نیازهای اولیه خود با مشکل مواجه شوند، ممکن است به رفتارهای منفی روی آورند.

3. **عدم آموزش و آگاهی:** کمبود آموزش و اطلاعات می‌تواند باعث شود که مردم نتوانند تصمیمات درست بگیرند و در نتیجه به رفتارهای نادرست روی آورند.

4. **تأثیرات منفی رسانه‌ها:** رسانه‌ها می‌توانند نقش مهمی در شکل‌دهی به نگرش‌ها و رفتارها داشته باشند. اگر رسانه‌ها محتوای منفی و نادرست را ترویج کنند، ممکن است بر روی رفتار مردم تأثیر بگذارند.

5. **تجربه‌های منفی جمعی:** اگر یک جامعه تجربه‌های تلخی از قبیل جنگ، بحران‌های اجتماعی یا اقتصادی را پشت سر گذاشته باشد، ممکن است این تجربیات بر روی رفتارهای آن‌ها تأثیر منفی بگذارد.

6. **فقدان رهبری مثبت:** نبود رهبری و الگوهای مثبت در جامعه می‌تواند باعث شود که مردم به سمت رفتارهای منفی سوق پیدا کنند.

در نهایت، باید توجه داشت که هیچ جامعه‌ای به طور کامل بد نیست و معمولاً در هر جامعه‌ای افرادی هستند که تلاش می‌کنند تا تغییرات مثبت ایجاد کنند.

مترسک

Milad Suny
19:20 1403/11/22
37
0 0

در دل یک دشت وسیع و سرسبز، مترسکی قد برافراشته بود که وظیفه‌اش حفاظت از گندم‌زارها بود. او با ظاهری ساده و چهره‌ای بی‌روح، به انتظار نشسته بود تا از میوه‌های زحمت کشاورزان محافظت کند. روزها می‌گذشت و او به آرامی در زیر آفتاب سوزان می‌ایستاد، اما در دلش آرزویی بزرگ نهفته بود: آرزوی زندگی، شادی و تجربه‌های انسانی.

یک شب، هنگامی که ستاره‌ها در آسمان درخشان بودند و نسیم ملایمی به آرامی می‌وزید، مترسک به خواب عمیقی فرو رفت. خوابش آنقدر عمیق بود که در دنیای خواب، زمان را فراموش کرد. در این خواب سیاه، غم و اندوهی سنگین بر دلش سایه انداخت. او در خواب، گندم‌زارها را می‌دید که به آرامی در حال برداشت هستند، اما خود را ناتوان و بی‌حرکت می‌یافت.

زمانی که بیدار شد، خورشید در آسمان می‌درخشید، اما دشت دیگر سبز و پررنگ نبود. گندم‌زارها به طرز غم‌انگیزی خالی و ویران بودند. کشاورزان با زحمت و تلاش خود، محصولاتی را که او باید از آن‌ها محافظت می‌کرد، برداشت کرده و به دور برده بودند. مترسک، با دلی شکسته و چشمانی پر از حسرت، به دور و برش نگاه کرد. او در میانه کویری از تنهایی و درد ایستاده بود، جایی که هیچ نشانی از زندگی و نشاط نبود.

حسرت گذشته، او را در بر گرفت. او به یاد روزهایی می‌افتاد که در کنار گندم‌زارها ایستاده بود و با باد ملایم درختان و زراعت‌ها هم‌نوا می‌شد. اکنون، تنها در این بیابان سوزان، احساس تنهایی و غم به او حمله‌ور شده بود. او در دلش آرزو می‌کرد که ای کاش می‌توانست به جای خوابیدن در آن شب، از خواب بیدار شده و از گندم‌زارها محافظت کند.

مترسک، حالا در کویر تنهایی خود، به انتظار نشسته بود. او به یاد گذشته می‌افتاد و با حسرت به گندم‌زارهایی که دیگر وجود نداشتند، می‌نگریست. او به ستاره‌ها و آسمان شب فکر می‌کرد و به این که چگونه زندگی می‌تواند در یک خواب ناپدید شود. در دلش، امیدی کوچک به وجود داشت که شاید روزی دوباره زندگی به دشت بازگردد و او بتواند به وظیفه‌اش بازگردد. اما اکنون، او تنها در این بیابان سرد و بی‌رحم، با حسرت و درد به انتظار نشسته بود، در جستجوی روزهایی که دیگر هرگز باز نخواهند گشت.

هنرمند جاودانه بی تکرار

بابک بیات

بابک بیات، یکی از بزرگ‌ترین آهنگسازان و موسیقی‌دانان معاصر ایران، در تاریخ ۲۲ فروردین ۱۳۲۵ در تهران به دنیا آمد. او با آثارش در عرصه موسیقی ایرانی، به ویژه در زمینه موسیقی فیلم و آهنگ‌های ماندگار، نام خود را به عنوان یکی از چهره‌های برجسته این حوزه ثبت کرده است.

تحصیلات و آغاز فعالیت‌ها

بابک بیات در دانشگاه تهران در رشته موسیقی تحصیل کرد و تحت تأثیر اساتید بزرگ موسیقی قرار گرفت. او با تمرکز بر روی موسیقی سنتی ایرانی و همچنین آشنایی با موسیقی کلاسیک غربی، توانست سبک خاص خود را توسعه دهد.

فعالیت‌های هنری

بیات به عنوان آهنگساز، آثار زیادی را برای فیلم‌های ایرانی خلق کرد که بسیاری از آن‌ها به عنوان آثار کلاسیک شناخته می‌شوند. او با همکاری با کارگردانان بزرگ سینما مانند عباس کیارستمی و داریوش مهرجویی، موسیقی متن فیلم‌های معروفی را ساخت که نه تنها به اعتبار فیلم‌ها افزود، بلکه به عنوان آثار مستقل موسیقایی نیز شناخته شدند.

ویژگی‌های موسیقی

آهنگ‌های او به دلیل استفاده از نواهای سنتی ایرانی و ترکیب آن‌ها با عناصر مدرن، همواره مورد توجه قرار گرفته‌اند. بیات در آثار خود از سازهای مختلفی مانند تار، سنتور و پیانو استفاده کرده و با انتخاب دقیق نتها، احساسات عمیق و نوستالژیک را در شنوندگان ایجاد کرده است.

آثار ماندگار

از جمله آثار ماندگار استاد بیات می‌توان به آهنگ‌های معروفی چون "زندان"، "درد دل"، "سکوت"، و موسیقی متن فیلم‌هایی مانند "گاو" و "هامون" اشاره کرد. این آثار نه تنها در زمان خود، بلکه در نسل‌های بعدی نیز مورد استقبال قرار گرفته و همچنان در دل مردم زنده هستند.

تأثیر بر فرهنگ و هنر

بابک بیات با آثارش به فرهنگ و هنر ایران کمک شایانی کرده و توانسته است موسیقی ایرانی را به جهانیان معرفی کند. او با ترکیب سبک‌های مختلف و حفظ هویت موسیقی ایرانی، به عنوان یک پیشگام در این حوزه شناخته می‌شود.

بابک بیات، یکی از بزرگ‌ترین آهنگسازان و هنرمندان موسیقی ایران، با آثارش نه تنها در دنیای موسیقی بلکه در فرهنگ و هنر این سرزمین نیز تأثیرات عمیقی گذاشته است. آهنگ‌های او همواره با عواطف عمیق و احساسات انسانی آمیخته شده و به همین دلیل، نه تنها به عنوان آثار موسیقایی بلکه به عنوان یادگاری‌های فرهنگی در دل مردم ایران جایگاه ویژه‌ای دارند.

آهنگ‌های استاد بیات به دلیل انتخاب هنرمندانه نتها و چیدن آن‌ها در کنار هم، به گونه‌ای طراحی شده‌اند که شنونده را به دنیایی از احساسات و نوستالژی می‌برند. هر نت، هر آکورد و هر ملودی به دقت انتخاب شده‌اند تا داستانی را روایت کنند و احساسی عمیق را در دل شنونده ایجاد کنند. این ویژگی، آثار او را از دیگر آهنگ‌ها متمایز کرده و به آن‌ها عمق و معنا بخشیده است.

نوستالژی یکی از عناصر کلیدی در موسیقی استاد بیات است. بسیاری از آهنگ‌های او، یادآور لحظات شیرین و تلخ زندگی مردم ایران هستند. این آهنگ‌ها با یادآوری خاطرات گذشته، احساساتی از قبیل عشق، غم، شادی و اندوه را در دل شنوندگان زنده می‌کنند. به همین دلیل، آهنگ‌های او نه تنها در زمان خود، بلکه در نسل‌های بعدی نیز مورد استقبال قرار گرفته و همچنان در دل مردم زنده باقی مانده‌اند.

استاد بابک بیات با آثارش به فرهنگ و هنر ایران کمک شایانی کرده است. او با استفاده از عناصر موسیقی سنتی ایرانی و ترکیب آن‌ها با سبک‌های نوین، به خلق آثاری پرداخته که نه تنها به حفظ فرهنگ موسیقی ایران کمک کرده بلکه آن را به جهانیان معرفی کرده است. این تلاش‌ها باعث شده تا موسیقی ایرانی در سطح بین‌المللی شناخته شود و هنرمندان جوان‌تر نیز از آثار او الهام بگیرند.

یاد استاد بابک بیات تا ابد در دل ما خواهد ماند. آثار او نه تنها به عنوان یک میراث فرهنگی، بلکه به عنوان یک منبع الهام برای هنرمندان و عاشقان موسیقی در آینده نیز ادامه خواهند داشت. او با آهنگ‌هایش، دنیایی از احساسات و خاطرات را به ما هدیه داده است که هیچگاه فراموش نخواهیم کرد. موسیقی او، پلی است میان گذشته و حال، و یادآوری از زیبایی‌های زندگی که در دل هر ایرانی جا دارد.

درگذشت

متأسفانه، استاد بابک بیات در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۹۵ به دلیل بیماری درگذشت. اما آثار او همچنان در دل مردم زنده است و یادش تا ابد در یادها خواهد ماند. او با موسیقی‌اش، دنیایی از احساسات و خاطرات را به ما هدیه داده که هرگز فراموش نخواهیم کرد.

 


 

پربازدیدترین مطالب

مترسک

مترسک

37 بازدید
Milad Suny Milad Suny
دوشنبه، 22 بهمن 1403

محبوب‌ترین مطالب